محبوب من

ساخت وبلاگ
و بلاخره روزی؛ حوالیِ ِ غروب ؛ پشتِ یکی از چراغ قرمزهای این جهان؛ شبیه ِ تشویشِ نمیدانم ِ این روزهایمان ؛ دستت را خواهم گرفت و اعتراف خواهیم کرد گرم ترین دستها با دوری سرد نخواهند شد ؛ که دل؛ اگر دل باشد می ماند پایِ تپش هایِ دیوانه وارِ روزهایِ نخستینش 
آن روز من صدای نفس‌ات را 
سلامی می‌دانم که آفتاب
اولین بار به دانه ی گندم داد... آری محبوبِ من ؛ ‏
انتظار که چیز بدی نیست... روزنه ی امیدی‌ست در ناامیدی مطلق، 
من انتظار را از خبر بد بیشتر دوست دارم! 

عشق من...
ما را در سایت عشق من دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : tofaghatbash بازدید : 298 تاريخ : جمعه 7 تير 1398 ساعت: 16:22